English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2155 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
low low U حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
automata U ماشینهای خودکار
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
lug U سنگین حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
big blue U ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
laughter U مسابقه اسان برای بردن
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
holeable U گوی اسان برای به سوراخ انداختن
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
automatization U حرکت غیر ارادی حالت خودکار
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
autogyro U هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
bituminous paint U رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
dirt track car U نوعی اتومبیل مسابقه در جادههای گلی و شنی
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
ruffs U ناهموار کردن
ruff U ناهموار کردن
ruffe U ناهموار کردن
hemostat U اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
overtask U زیاد سنگین بودن برای
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
smalltalk U یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
jeheemy U جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
ballast U فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
facilitates U اسان کردن
facilitating U اسان کردن
facilitate U اسان کردن
facilitated U اسان کردن
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
autos U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
auto U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
generating U استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates U استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate U استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generated U استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
modem U مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
break the wind U در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
ruffles U ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffle U ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffling U ناصاف کردن ناهموار کردن
foreground processing U اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
dial in modem U مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
jukebox U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
simplifying U اسان تر کردن مختصر کردن
simplify U اسان تر کردن مختصر کردن
simplifies U اسان تر کردن مختصر کردن
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
logs U کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
log U کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
contractors plant U ماشینهای ساختمانی
business mechines U ماشینهای تجاری
smart machines U ماشینهای هوشمند
disfurnish U بی اسباب کردن
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
topology U طراحی ماشینهای شبکه
box section bed U جعبه ماشینهای ابزار
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
named airport of departure U فرودگاه معین برای حرکت
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
marching orders U فرمان حرکت برای جنگ
conspiratress U اسباب چینی کردن
moved U اسباب کشی کردن
to form a plot U اسباب چینی کردن
to shift to the new building U اسباب کشی کردن
move house U اسباب کشی کردن
moves U اسباب کشی کردن
move U اسباب کشی کردن
scraper U یکی از ماشینهای عملیات خاکی
moves U اسباب کشی کردن تکان
mounting U اسباب سوار شدن یا کردن
moved U اسباب کشی کردن تکان
To collect (pack)the household goods. U اسباب خانه را جمع کردن
move U اسباب کشی کردن تکان
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
to move in U بخانه تازه اسباب کشی کردن
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
move in U به خانه تازه اسباب کشی کردن
loads U سنگین کردن
gravitating U سنگین کردن
gravitate U سنگین کردن
weight U سنگین کردن
gravitates U سنگین کردن
clog U : سنگین کردن
clogged U : سنگین کردن
encumber U سنگین کردن
load U سنگین کردن
encumbering U سنگین کردن
incumber U سنگین کردن
emcumber U سنگین کردن
clogs U : سنگین کردن
encumbered U سنگین کردن
encumbers U سنگین کردن
gravitated U سنگین کردن
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
rocker arm U اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
trade-off U سبک و سنگین کردن
trade off U سبک و سنگین کردن
trade-offs U سبک و سنگین کردن
delibration U سبک سنگین کردن
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
stumps U قطع کردن سنگین افتادن
stump U قطع کردن سنگین افتادن
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com